بیانات رهبر

بیانات رهبر از اول انقلاب تا کنون(فیلم +صوت+عکس)

بیانات رهبر

بیانات رهبر از اول انقلاب تا کنون(فیلم +صوت+عکس)

مشخصات بلاگ

۵۶ مطلب با موضوع «بیانات سال 1372» ثبت شده است

Image result for ‫بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر سال 72‬‎

فیلم

صوت

عکس

 

خطبهی اوّل:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
 
الحمد لله ربّ العالمین. الحمد للّه خالق الخلق، باسط الرّزق، فالق الاصباح، دیان الدّین، ربّ العالمین. احمده و استعینه، و استغفره و اتوکّل علیه. و اصلّی و اسلّم علی حبیبه و نجیبه، سیدنا و نبینا، ابی القاسم محمّد، و علی آله الأطیبین الأطهرین المعصومین المنتجبین، سیما بقیة الله فی الارضین، و صلّ علی ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. اوصیکم عباد الله بتقوی الله.
عید سعید فطر را به همهی شما عزیزان نمازگزار و به همهی ملت بزرگ ایران و به همهی مسلمین عالم، تبریک عرض میکنم. روزی بزرگ، پس از روزها و شبهایی بسیار باعظمت است. امیر المؤمنین، علیه الصّلاة و السّلام در یکی از خطبههای روز عید فطر چنین فرمود: «ایها النّاس! ان یومکم، هذا یوم مثاب فیه المحسنون»؛ ای مردم! امروز روزی است که در آن نیکوکاران پاداش و اجر خود را از خدای متعال میگیرند؛ اجر روزه، اجر عبادات ماه رمضان، اجر امساکها و جلوگیریها از هوای نفس. «و یخسر فیه المبطلون»؛ و کسانی که حرکت و عمل نادرست داشتهاند، در چنین روزی، خسارت بدکارگی خود را خواهند یافت. امروز، روز جزاست. «و هو اشبه یوم بیوم قیامکم»؛ امروز، شبیه روز قیامت است. «فاذکروا بخروجکم من منازلکم الی مصلّاکم، خروجکم من الاجداث الی ربکم»؛ از خانه که به طرف مصلّای نماز عید فطر خارج میشوید، به یاد بیاورید هنگامی را که از قبرهای خود در روز قیامت خارج میشوید تا به طرف میدان عظیم قیامت و محلّ ثواب و عقاب الهی روانه گردید. «و اذکروا بوقوفکم فی مصلّاکم وقوفکم، بین یدی ربّکم»؛ در مصلّی که برای نماز میایستید، به یاد بیاورید هنگامی را که در قیامت، در پیشگاه پروردگار ایستادهاید و برای حساب و کتاب آماده میشوید. «و اذکروا برجوعکم الی منازلکم، رجوعکم الی منازلکم فی الجنّة»؛ از مصلّی که به خانههای خود برمیگردید، به یاد بیاورید وقتی را که از عرصهی قیامت به سوی منازل بهشتی خود روانه میشوید تا در آنها سکنا گزینید.
بعد فرمود: ای بندگان خدا! «انّ ادنی ما للصائمین و الصائمات»؛ کمترین پاداشی که خدای متعال برای مردان و زنان روزهدار در مثل امروز یا در مثل روز آخر ماه رمضان عطا خواهد کرد، این است که «ان ینادیهم ملک فی آخر یوم من شهر رمضان»؛ فرشتهای در آخرین روز ماه رمضان، آنها را مخاطب قرار دهد و گوید: «ابشروا عباد الله»؛ بشارت بر شما باد ای بندگان خدا! «فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم»؛ گناهان شما آمرزیده شد.
این، پاداش ماه رمضان است. به یک روزهی درست، یک عمل پرمغز و یک عبادت خالصانه و مخلصانه، در آخرین دقایق ماه رمضان و آخرین ساعات آن ماه عزیز، اینگونه پاداش داده میشود: «فقد غفر لکم ما سلف من ذنوبکم.» آمرزش گناهان گذشته، پاداش کمی نیست! «فانظروا کیف تکونون فی ما تستأنفون»؛ ببینید از امروز که میخواهید روزی نو را شروع کنید، چگونه شروع خواهید کرد. مبادا خیال کنید و با خود بگویید که «ما گناه کنیم، تا در ماه رمضان دیگر، آمرزیده شویم!» هیچکس نمیداند که تا ماه رمضان دیگر زنده خواهد ماند یا نه. سال گذشته، در همین نماز عید و در همین مصلّی، کسانی حضور داشتند که امسال نیستند. سال آینده هم معلوم نیست کدام از ما باشیم و کدام نباشیم. به علاوه، گناهی که از روی تجرّی و تعمّد انجام گیرد، دل انسان را سیاه و تاریک میکند. از چنین انسانی، دیگر عبادت خالصانه، به آسانی سر نمیزند؛ تا گناه وی به خاطر آن عبادت آمرزیده شود. سعی کنید و سعی کنیم که از گناهان اجتناب نماییم و عمل صالح انجام دهیم. این است خصوصیتی که یک انسان را سعادتمند میکند.
امروز، به مناسبت عید فطر و پس از این کلمات نورانی که از خطبهی امیر‌المؤمنین علیه‌الصّلاة‌و‌السّلام نقل شد، یک نکتهی اخلاقی کوتاه را میخواهم عرض کنم. آن نکته این است که در یکی از دعاهای صحیفهی سجّادیه صحیفهی ثالثهی سجّادیه در آخر دعایی که ما بین نافله و فریضهی صبح خوانده میشود، از امام سجّاد علیهالسّلام چنین نقل شده است: «اللّهم ارزقنی عقلًا کاملًا و عزماً ثاقبا و لبّاً راجحاً و قلباً زکیاً و علماً کثیراً و ادباً بارعا.» آن حضرت، شش چیز از خدای متعال خواسته است. میفرماید: خدایا! عقل کامل، ارادهی نیرومند، لبّ راجح که من روی این خواستهی سوم میخواهم تکیه کنم دل پاکیزه، دانش بسیار، و ادبی برجسته و درخشانْ به من عنایت کن!
نکتهی و خواستهی سوم، «لبّ راجح» است. معنایش این است که «باطن و مغزِ کار من، از ظاهر و شکل کار من، بیشتر باشد.» ببینید امام سجّاد، علیهالسّلام از خدا چه خواسته است! من میخواهم برای شما مردم مؤمن، برای ملت بزرگ ایران، برای دلهایی که به نور ایمان روشن شد و با سخن و عمل خودْ دنیایی را روشن کرد، این نکته را تکرار کنم: «لبّاً راجحاً.»
ما، دو نوع آدم داریم: یک نوع، آدمی است که هرچه هست، در ظاهر اوست. ظاهرش جذّاب و چشمگیر و احیاناً خاشعکننده و خاضعکننده است. اما باطنش پوک و پوچ است؛ چیزی در او نیست. این، بدترین نوع آدمی است که میخواهد منشأ آثار بزرگ باشد. پناهبرخدا! اما یک نوع دیگر، آدمی است که باطن او بر ظاهرش ترجیح دارد. ظاهرش هرچه هست، باطن او بهتر و بیشتر از ظاهر، جذّابیت دارد. امام سجّاد علیهالسّلام به ما درس میدهد که از خدا بخواهیم آدمی از نوع دوم باشیم.
میدانیم که دعاها، فقط خواستن از خدا نیست؛ بلکه درس برای خود ما نیز هست. ریاکاری، مالِ آدمِ نوعِ اوّل است. صومعه، از آنِ آدمِ نوع اوّل است. پوکی و بیمغزی، ویژهی آدمِ نوعِ اوّل است. چنین آدمی، نه در جنگ به درد میخورد، نه در شدّت به کار میآید و نه بارهای سنگین را میتواند بر دوش بگذارد. هرچه دارد، فقط ظاهر است! اما تربیت اسلامی، غیر از این است. تربیت اسلامی بر این مبناست که ظاهرت را باید حفظ کنی، اما باطنت باید از ظاهرت بهتر باشد. کسانی نگویند «ظاهر هرطور بود، بود. اصل، باطن است.» بله، اصل باطن است. اما ظاهر باید نمودار باطن باشد:
«الظاهر عنوان الباطن(۱)»
ظاهر را هم باید درست کرد. هیچکس نباید تظاهر به کار خلاف کند. اگر از عمل و سیمای کسی آثار عبادت خدا دیده و شناخته شود، تأثیر بسیار خوبی میگذارد. اما در همان حال، باید باطن از ظاهر، بهتر و سنگینتر باشد.
پروردگارا! تو را به محبوب بزرگ عالم امکان، امام زمان، تو را به آن قطب همهی فضایل هستی سوگند میدهیم، باطن ما را از ظاهرمان بهتر کن.
پروردگارا! دعای ولیعصر، أرواحنا فداه را شامل حال ما بگردان.
پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مقدّسهی شهدا و گذشتگان ما را، در امروز از این مجمع و از حسناتِ اعمال ما، بهرهمند بگردان.
پروردگارا! اعمال ماه رمضان را از همهی ما قبول فرما و توفیق عمل صالح به همهی ما عنایت کن.
بسم الله الرّحمن الرّحیم.
قُلْ هُوَ اللهُ أَحَدٌ. اللهُ الصَّمَدُ. لَمْ یلِدْ وَ لَمْ یولَدْ وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ.

خطبه دوم:

بسم الله الرّحمن الرّحیم
 
الحمد لله ربّ العالمین. و الصّلاة و السّلام علی سیدنا و نبینا، ابی القاسم محمّد، و علی آله الأطیبین الأطهرین المنتجبین، سیما علی، امیر المؤمنین، و الصّدیقة الطّاهرة، و سبطی الرّحمة، و امام الهدی، الحسن و الحسین، و علی بن الحسین، و محمّد بن علی باقر علم النبیین، و جعفر بن محمّد الصادق، و موسی بن جعفر الکاظم، و علی بن موسی الرضا، و محمّد بن علی الجواد، و علی بن محمّد الهادی، و الحسن بن علی العسکری، و الحجّة بن الحسن القائم المهدی. حججک علی عبادک، و امنائک فی بلادک. و صلّ علی ائمّة المسلمین، و حماة المستضعفین، و هداة المؤمنین. اوصیکم عباد الله بتقوی الله.
امروز، در صحنهی سیاست بینالمللی دولتها و قدرتهای جهانی از یک طرف و ملتها و جمعیتهای انبوه مردمی از طرف دیگر هم خصوصیات زیبا وجود دارد و هم خصوصیات زشت. خصوصیات زیبا، بیداری ملّتها، اسلامگرایی ملتهای مسلمان و تحمّلناپذیری مظلومان است، و خصوصیات زشت، ستمگری ستمگران، زورگویی قلدران و توطئهی بددلان و بدخواهان ملتهاست. در بین نقاط نامطلوب و زشت در صحنهی جهانی، یک نقطه به نظر من زشتتر از همه است. امروز میخواهم آن نقطه را مورد تکیه قرار دهم، تا نظر ملت ایران، برای همه کسانی که نظارهگرند معلوم شود. آن نقطه این است که ما از قلدرها و گردن کلفتهای عالم، انتظار خوب بودن و ظلم نکردن نداریم؛ اما از مجامع جهانی عالم، انتظار انصاف و استقلال داریم! سازمان ملل، اسمش سازمان ملل است. یعنی جایی که از آنِ ملتهاست. این سازمان جهانی، در تیول دولتها هم نیست، چه رسد به اینکه مال چند دولتِ قلدرِ زورگوی افزونخواهِ دنیا باشد. متأسفانه، امروز، واقعیت چیز دیگری است و این، همان نقطهی بسیار زشت است. ما البته کارهای شورای امنیت را که دستگاه اصلی تصمیمگیرنده در سازمان ملل و قلب این سازمان است، از قبل دیده بودیم. فهمیده بودیم که چقدر این سازمان، در مواقع حسّاس، در مشت ابرقدرتها قرار میگیرد و برای آنها و نه برای ملتها میشود. شاهد مثالِ آن، قضیهی جنگ تحمیلی بود. وقتی جنگ تحمیلی پیش آمد و عراق مرزهای ما را شکست و وارد چند استان کشور ما شد، ما طبق معمول به سازمان ملل شکایت کردیم. طبق مقرّرات سازمان ملل، میبایست شورای امنیت در ظرف چند ساعت، قطعنامهای صادر میکرد که عراق را به عنوان متجاوز محکوم کند. این کار را نکردند؛ و تا چندین روز، هیچ عکسالعملی نشان ندادند. وقتیکه قشون عراق، با استفاده از اوضاع نابسامان آن روز ما، در خاک کشور عزیزمان، خوب جاگیر شد و چند هزار کیلومتر را اشغال کرد، تازه شورای امنیت سر بلند کرد که یککلمه حرف بزند. مثلًا، قطعنامه صادر کرد! قطعنامه چه بود؟ آیا قطعنامه این بود که «متجاوز، از خاک ایران، بیرون برود»؟ ابداً! قطعنامه صادر کردند که «ایران و عراق، آتشبس اعلام کنند»! یعنی چه؟ یعنی قشون عراق وارد خاک ایران شده است و حال که نوبت دفاع جانانهی ملت ایران است، دستها بسته شود و کسی دفاع نکند و متجاوزین را بیرون نریزند! این، قطعنامهی شورای امنیت بود! میدانید که چند سال، اینها بیآنکه متجاوز را محکوم کنند، همین حرف را زدند! البته رزمندگان ما، در مدت نهچندان زیادی تقریباً در ظرف یک سال و نیم اکثر زمینها را خودشان پس گرفتند.
این سابقه را، در قضیهی جنگ تحمیلی از شورای امنیت سازمان ملل داشتیم. بعد از چند سال، حملهی عراق به کویت اتّفاق افتاد. وقتیکه عراق به کویت حمله کرد، دیگر مسئله، مسألهی یک ملت مظلوم نبود. مسئله، مسألهی منافع امریکا و ابرقدرتها بود و همه دیدید که در ظرف چند ساعت، قطعنامهی اوّل صادر شد که «عراق باید از کویت بیرون برود.» یعنی همان موردی که ما چند سال به شورای امنیت میگفتیم باید چنین قطعنامهای را در جنگ تحمیلی که علیه ما آغاز کردهاند، صادر کند و نمیکرد.
باری؛ در ظرف چند ساعت قطعنامهی اوّل صادر شد و بعد هم، بلافاصله، پیدرپی، شورای امنیت قطعنامههای گوناگونی صادر کرد و به آمریکاییها اجازه داد که وارد خلیج فارس شوند. اجازه داد عراق را ویران کنند و هر کاری که دلشان میخواست بکنند. تا امروز هم، اجرای قطعنامههای شورای امنیت نسبت به قضیهی جنگ کویت، در جریان است و هنوز هم اجرا میشود.
این مسائل را ما دیده بودیم. در این ماههای اخیر هم، یکبار در قضیهی بوسنی، که شورای امنیت بایستی حرکت عادلانهای انجام میداد، دیدیم انجام نداد. چنانکه در قضیهی حرم شریف ابراهیمی در فلسطین اشغالی، اقدامی به عمل نیاورد. ملتهای مسلمان اعلام آمادگی کردند تا نیروهایی را به عنوان سربازان سازمان ملل اعزام کنند که میان صربها و مسلمانان بوسنی حایل شوند. شورای امنیت گفت که «مسلمانان نمیتوانند بروند؛ چون ممکن است از طرف مسلمان درگیر در مناقشه، حمایت کنند». البته، این حرف غلطی بود. چون مسلمانان برای وساطت میرفتند و میخواستند بین طرفینِ نزاع حایل شوند؛ نه اینکه بجنگند. شورای امنیت، چنین ادّعایی را مطرح کرد. اما در همین حال اجازه دادند که سربازان روسی که معلوم بود با صربها روابط دوستانه و صمیمی دارند، به عنوان سربازان سازمان ملل، به آن منطقه بروند و به عنوان حایل در آنجا حضور داشته باشند.
پس چرا اینجا ملاحظه نکردند که سربازان روسی، از لحاظ مذهبی و از جهات پیوندهای گوناگون، با صربها ارتباط دارند؟! دنیا تصویر تانکهای سربازان روسی را که حامل آرم سازمان ملل بود، منتشر کردند. در آن تصاویر، نشان داده میشد که روسها وارد منطقه میشدند و صربها برایشان شعار میدادند، کف میزدند و هورا میکشیدند! هنوز هم مسلمانان بوسنی قربانی میشوند و سازمان ملل ککش نمیگزد! شورای امنیت هم به وظیفهی خود عمل نمیکند.
قضیهی دوم، فاجعهی خونین حرم ابراهیمی است. در این ماجرا اسرائیل میبایست شدیداً محکوم میشد. بایستی محاکمه میگردید و مجبور میشد مجازاتهایی را تحمّل کند. این کارها را بایستی سازمان ملل میکرد و نکرد. شورای امنیت هم در این قضیه به وظیفهی خود بههیچوجه عمل نکرده است.
علّت را در چه میبینیم؟ در نفوذ قدرتهای بزرگ، و در رأس آنها نفوذ امریکا بر شورای امنیت و بر شخص دبیرکل! این، نظر نظام جمهوری اسلامی و نظر ملت ایران است. ما با کسی دشمنی خاصی نداریم. ما به مقامات جهانی، برحسب شأن و موقعیتشان، احترام میگذاریم. دبیرکلّ قبلی سازمان ملل(۲)، مکرّر به ایران آمد. در آن زمان، رئیسجمهور، رئیس مجلس و مسئولین وزارت خارجه، از او احترام و تکریم کردند. اگر دبیرکل به وظایف خود عمل کند، ما او را احترام میکنیم. اما به نظر ما و به نظر ملت ایران، دبیر کلّ فعلی سازمان ملل به وظیفهی خود عمل نکرده است. این حرکت زشت اخیر که کمیسیون به اصطلاح حقوق بشر سازمان ملل انجام داد و در اقدامی مفتضحانه، جمهوری اسلامی را متّهم کرد، از همین قبیل است. جلو چشمشان، اسرائیلیها صدها نفر مسلمان نمازگزار را به خاک و خون میکشند و بیش از هفتاد نفر را میکشند، اما آنها را محکوم نمیکنند!
در این منطقه، کدام دولت و ملت را سراغ دارید که مثل دولت و ملت ایران، مردمی باشد، آزاد باشد و حکومتش در اختیار آرا و افکار مردم باشد؟! چنین مجلس و چنین آزادیای که دولتمردان، از مردم، در میان مردم و با مردم باشند، کجا سراغ دارید؟ ملت ایران، برای خاطر خدا، برای حفظ استقلال و آزادی خود، برای خاطر ظلمستیزی خود، برای اینکه روی پای خود بایستد، برای اینکه تحت نفوذ امریکا نباشد و برای اینکه گذشتهی ننگین دوران سلطنت را با رفتار شجاعانه و بزرگوارانهی خود به کلّی بشوید و از بین ببرد، در مقابل همهی قدرتهای قلدر ایستاده است و بازهم خواهد ایستاد. آیندهی این ملت، روشن است. روز به روز قدرت این ملت بیشتر و ریشههایش عمیقتر میشود. روز به روز سخن این ملت در جهان، خریدار بیشتری پیدا میکند و میبینید که امروز همینگونه است. ما امروز از ده سالِ گذشته، قویتر و در دنیا آبرومندتریم. ملت، به برکت اسلام و به برکت قرآن، مستقیمتر و شجاعتر و آمادهی پیگیری راه بزرگ و هدف عالی خود است.
یک نکتهی دیگر هم در پایان این صحبت عرض کنم: متأسفانه، مسألهی حج، هنوز آنگونه که باید و شاید، در جریان عادّی خود قرار نگرفته است. دولت سعودی سنگاندازی میکند و نمیدانم چرا؟! وزارت خارجه، سازمان حج، دستگاه نمایندگی رهبری و «بعثهی» رهبری، تلاشهای زیادی کردهاند و باید بسیاری از کارهای حج در این روزها بعد از ماه رمضان تمام شده باشد. امّا مشکل میآفرینند. نمیدانم چرا این کار را میکنند؟! البته ما، حمل بر صحّت میکنیم. ما امیدواریم که مسئولین سعودی، خدای ناخواسته حرکتی نکنند که ملت ایران از آنها خشمگین شود. کاری نکنند که مسلمانان جهان چنین احساس کنند که حج نیز وسیلهای در دست امریکا و قدرتهای بزرگ است. نباید چنین شود و امیدواریم که نشود.
بنده اعلام میکنم که حج، حقّ مسلمانان، و خانهی خدا از آنِ مسلمانان است. «إِنَّ أَوَّلَ بَیتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ(۳)». خانهی خدا مالِ کسی نیست. اگر کسی افتخار این را پیدا کرد که مدیریت خانهی خدا در دست او باشد، باید خدا را شکر کند و وسیلهی رفاه ملتها را برای رفتن به مکّه فراهم سازد؛ نه اینکه سنگاندازی کند. این ملت بزرگ و مؤمن، با آن علاقه و شوقی که به زیارت خانهی خدا و زیارت قبر مطهّر نبی اکرم و قبور ائمّهی بقیع علیهمالسّلام دارد، شایسته است که برای زیارت حج و طواف خانهی خدا، مقدّم بر سایر ملتها قرار گیرد. ما از خدا میخواهیم مناسک حج که مناسکی اسلامی است، اسلامی باقی بماند و قربانی سیاستهای بینالمللی استکبار نشود.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ملتهای مسلمان را بیدار کن.
پروردگارا! ستمگران عالم را به دست مظلومان مجازات کن.
پروردگارا! ملت سرافراز و بزرگِ ایرانِ عزیزِ اسلامی را آنچنان که شایستهی بزرگواری او و شایستهی کرامت توست، عطا و پاداش عنایت کن.
پروردگارا! ارواح مطهّرهی شهدا و روح مقدس امام را از ما خشنود کن.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
و العصر. انّ الانسان لفی خسر. الّا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصّبر.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
______________________________
(۱). بحارالانوار؛ ج ۶۶؛ ص ۳۶۵.
(۲). خاویر پرزوکوئیار
(۳). آلعمران: ۹۶