فیلم |
بسماللهالرّحمنالرّحیم
امروز جلسه ما به جمع پُرشور و پُرمهرِ جوانان عزیزی مزیّن است که
دلهایشان از ایمان روشنبینانه سرشار است؛ هم عزیزان امور تربیتی و مسؤولان
تربیت جوانان دانشآموز در دبیرستانها، و هم جوانان انجمنهای اسلامی
دانشآموزی؛ دو نقطهی بسیار مهم با گستره بسیار عظیم و مسؤولیت بسیار
بزرگ. موضوع کار هر دو نهاد - هم نهاد انجمنهای اسلامی و هم نهاد امور
تربیتی - جوانان هستند؛ آن هم در مقطع دانشآموزی در دبیرستانها، که بسیار
حائز اهمیت است.
جوان، یک نهال بالنده و مرکز اغلب نیکیها و درخشندگیها و نورانیّتهاست.
این صفا و محبّتی که در شما جوانان عزیز مشاهده میشود، خاستگاهش همین دل
پاک و نورانی جوانی است. من البته به شما عرض کنم: عزیزان من! این محبّت،
دو طرفه است. من هم به عنوان پدر پیر شما، دلم سرشار از محبّت شما جوانان
است.
در هر جامعهای مسأله جوانان یک مسأله بسیار مهم است. یکی از گرفتاریهای
بزرگ کشورهای غربی - که گاهی میگویند، گاهی هم کتمان میکنند - مسأله جوانان
آنهاست. شما خیال نکنید که مسأله جوان - چه دختر و چه پسر - در جوامع غربی
حل شده است؛ نه. در بین هزار نفر جوان در آنجا، شاید نتوان یک نفر را
پیدا کرد که این همه صفا و نورانیّت و پاکی و طهارت در او مشاهده شود.
خاصیت نظامهای مبتنی بر مادّیت و متّکی به ارزش و اهمیت سرمایه و پول و
آزادی شهوات، جز آنچه که امروز دارند آن را تجربه میکنند، چیز دیگری نیست.
سقوط ملتها همیشه یک امر ناگهانی نیست؛ یک امر تدریجی است. این امر تدریجی
را چشمهای تیزبینِ متفکّران غربی در امریکا و اروپا مشاهده میکنند. در آن
جوامع، جوان بهطور معمول مایل به بیبندوباری، نابرخوردار از حیا و مایل به
ارتکاب جنایت و تجاوز و تعدّی تربیت میشود و در فساد اخلاقی غرق است. چنین
نسل جوانی برای هر جامعهای، در هر حدّی از علم و معرفت و ثروت هم که
باشد، مثل موریانهای پایههای آن جامعه و نظام را میجود و از بین میبرد.
نقطه مقابل آن را شما امروز در کشور خودمان مشاهده میکنید؛ شوق جوانی،
نورانیّت جوانی، صفای جوانی، دینداری و ایمان در جوانان؛ پدیدهای که از
اوّل انقلاب تا امروز بهطور مستمر مثل یک رودخانه زلال و پُرخروش در جریان
بوده است. جوانان و نوجوانان کشور ما، در دوران جنگ و پس از جنگ توانستند
پاکی خودشان را حفظ کنند. بعضی از آمارهایی که عکس این را ادّعا میکند،
آمارهای واقعی نیست. نه اینکه من از وجود جریانها و حرکات بدآموز در میان
جوانان بیاطّلاع باشم - نه، من میدانم چه میگذرد - اما در زیر این کفها و
این گل و لایها، من جریان عظیم و خروشان نجابت و دیانت و اصالت و نورانیّت
را هم مشاهده میکنم. این نسل جوان، امروز مخاطب شما مسؤولان امور تربیتی و
شما عزیزان انجمنهای اسلامی است.
در مورد جوانان گرایشهای افراطی و تفریطی مشاهده میشود. بعضی کسان عادت
کردهاند شخصیت و اراده و فهم و تواناییهای بیکرانه جوان را ندیده بگیرند و
او را به ندانستن یا به هرگونه چیزی که از نظر آنها ناپسند است، متّهم
کنند. این عادتِ غلطی است. جوان، مظهر تحرّک و سرشار از استعداد و دارای
ذخیره ارزشمندی است - یعنی نشاط جوانی، قدرت جوانی، استعداد جوانی و حوصله
جوانی - که میتواند معجزهها بیافریند. آن بیاعتنایی، یک رفتار و برداشت
غلط و منحرفانه است.
در نقطه مقابل، عدّهای سعی میکنند جوان را بازیچه مطامع و اهداف سیاسىِ
خودشان قرار دهند و او را به عنوان ابزار به کار گیرند؛ آنچه را که برای
جوان لازم است - چون ممکن است خاطر او را آزرده کند - به او نگویند؛ آنچه
که او را به آنها خوشبین و از آنها دلخوش میکند - اگر خلاف واقع هم هست -
به او بگویند؛ برای اینکه در میدانهای سیاسی و حزبی و برای اهداف گوناگون و
بعضاً نا مقدّس لشکرکشی کنند. این هم غلط و انحراف و خیانت و تضییع نعمت
الهی است.
جوان یک انسان سرشار از استعداد و دارای حقوق فراوانی بر پدر و مادر، بر
مدرسه، بر حکومت و بر مسؤولان بخشهای گوناگون است. اینها باید وسایل رشد و
کمال او را فراهم آورند و به او کمک کنند تا بتواند راه درست را انتخاب
کند. این کمک کردن هم به میزان زیادی با رفتار و عمل ممکن میشود. گفتار و
حرف، همیشه اثری ندارد؛ گاهی ممکن است مؤثّر واقع شود؛ اما گاهی عمل، حرف
را تخطئه میکند. همه کسانی که با جوانان مواجهند - از جمله شما جوانان
عزیزی که در انجمنهای اسلامی هستید، یا عزیزانی که در امور تربیتی هستند -
سعی کنند رفتار خودشان را عاقلانه، حکیمانه، خیرخواهانه، صلاحجویانه،
صمیمانه و سرشار از محبت و صفا قرار دهند. این میتواند دلهای جوانان را -
هرجا و هر طور که باشند؛ ولو فرض کنیم بر روی احساسات پاک آنها خاکستری از
خطا هم نشسته باشد - از آنچه که در معرض آن است، نجات دهد.
من اکنون خطابم به شما جوانان عزیز است: شما ذخیره ارزشمندی از زندگی را
در دست و در پیش رو دارید. جوان، در آغازِ زندگی است. فرض کنید کشاورزی
تازه محصول را به دست آورده و انبارش پُر از محصول است؛ با این محصول
فراوان و وافر و سالم چگونه عمل خواهد کرد؟ دوگونه ممکن است عمل کند:
یکطور، کشاورزِ خردمند و هوشمند و عاقبتاندیشی است که سعی میکند این محصول
را سالم نگه دارد؛ در آن تفریط نکند؛ اجازه فاسد شدن به آن را ندهد؛ آن را
بهقدر لازم برای روز نیاز خود حفظ کند؛ بهقدر لازم از آن مصرف کند و
آنچه را که برای بذر مفید است، انتخاب کند تا سالهای آینده از بذر آن
استفاده نماید. یک نفر دیگر هم ممکن است پیدا شود که قدر این انبار پُر را
نداند و خیال کند که همیشه پُر خواهد ماند؛ نه برای حفظ و نگهداری آن، نه
برای مصرفِ برنامهریزیشده آن و نه برای فکر روزهای نیاز و احتیاج خود،
هیچگونه تلاش و مجاهدتی انجام ندهد. این ناخردمندانه است. البته کسانی هم
که ذخیره انبارشان به آخر رسیده است - یعنی پیرمردان و پیرزنان؛ انسانهایی
که در سنین بالا هستند - حس نمیکنند که این انبار در حال تمام شدن است. این
گرفتارىِ بزرگ بشر است عزیزان! آنها هم عاقلانه نمیاندیشند؛ آنها هم اگر
خردمندانه بیندیشند، رفتارها تصحیح، خطاها جبران و راه درست انتخاب خواهد
شد؛ اما افسوس! آنها هم گاهی درست فکر نمیکنند. ما در آموزش تاریخ و در
تجربه زمانِ خودمان یافتهایم که جوانان بیشتر میتوانند، بیشتر میخواهند و
بیشتر عمل میکنند. در دوران حکومت صالحان، وضع اینگونه است. جوان در موارد
بسیاری، علاوه بر اینکه تواناییش بیشتر است، همّت و ارادهاش هم از کسانی
که عمری را گذراندهاند، بهتر و بیشتر است.
شما در دوران جوانی هستید؛ این انبار هنوز پُر است. بخشی از این انبار
باید به صورت بذر از آن استفاده شود؛ آن بخش، مربوط به همین سالهای جوانی
شماست؛ این، بذرِ آینده است. برای زندگیتان برنامه ریزی صحیح کنید. چیزهایی
هست که تا آخر عمر برای انسان مفید است؛ چیزهایی هست که برای انسان تا بعد
از آخر عمر - یعنی در دوران نشئه زندگىِ بعد - هم مفید است؛ چیزهایی هست
که برای انسان در دورانهای حوادث مهم، مفید واقع میشود. شما دهها سال در
این دنیا زندگی خواهید کرد؛ بنابراین خودتان را از لحاظ علم مجهّز کنید.
علم از جملهی چیزهایی است که تا آخر عمر برای انسان مفید است. اگر بر این
علم، عمل خوب و ماندگاری مترتّب شود، برای بعد از مرگ هم مفید خواهد بود.
درس خواندن، یک فریضه اصلی برای شماست. برای جوانان ورزش کردن یک سرمایه
اندوزی است. من اعتقاد دارم ورزش برای همه یک فریضه عمومی است. البته
منظورم ورزش حرفهای نیست. ورزش حرفهای را هم رد نمیکنم، اما توصیه نمیکنم
که همه جوانان سراغ ورزش حرفهیی بروند؛ نه. ورزش برای سلامت و حفظ نشاط
است. این هم سرمایهای است که تا اواخر عمر، برای شما میماند. تن پروری و
بیکارگی، ضایع کردن آن سرمایه عظیم است. یک خصوصیت دیگر هست که اگر در شما
باشد، هم در دوران عمر شما مفید است، هم برای دیگران مفید واقع خواهد شد و
هم برای نشئه آخرت و دوران بیپایان زندگىِ بعد از مرگ مفید است. آن تهذیب
نفس است؛ خودتان را پاکیزه کنید. جوانان عزیز ما با معارف دینی، با معارف
الهی، با معارف بشری و با عمل صحیح دینی میتوانند این کار را بکنند. امروز
میدان مسائل اجتماعی هم میدان مسائل دینی است. حضور در مراسم عظیمی که در
جمهوری اسلامی به طور مکرّر وجود دارد؛ از نماز جمعهها بگیرید تا
راهپیمایی بیست و دوم بهمن؛ همه اینها کارهای دینی است. با این روشها و با
این اعمال، نفس خودتان را - آن دل پاک و نورانیتان را - هرچه بیشتر
ثابتقدم کنید.
من بعکس کسانی که احساس میکنند جوان نمیتواند طرف خطاب قرار گیرد -
مسؤولیتی ندارند و برای جوهر وجود جوان احترام و ارزشی قائل نیستند -
معتقدم که امروز یکی از سنگینترین بارهای مسؤولیت بر دوش شما جوانان است.
امروز سیلی خوردگان از انقلاب و کسانی که با پدید آمدن نظام جمهوری اسلامی
بساط غارتگریشان از این کشور برچیده شد، روی جوانان متمرکز شدهاند. بارها
گفتهاند و تکرار کردهاند که کارشان در ایران، کار فرهنگی است؛ کار سیاسی
هم نیست. کار فرهنگی یعنی چه؟ یعنی میخواهند کاری کنند که همین ایمان، همین
شور و عشق، همین نورانیّت و صفایی که امروز در شما جوانان وجود دارد، در
نسل جوان ایران از بین برود. نقشه آنها این است و البته من به طور قاطع
میگویم موفّق نخواهند شد.
جوان ما بیدار است. پسر و دختر ما هوشیارند؛ دانشآموزمان، دانشجویمان،
جوانان دیگرمان در حوزههای علمیه بیدارند. این آگاهی را هم اسلام و انقلاب
به این کشور و به جوانان داده است. سعی میکنند در داخل مدارس و دانشگاهها
نفوذ کنند. اوّلین اقدام آنها هم این است که جوان را به بیبندو باری و فساد
سوق دهند و فروغ حیا را در او بمیرانند. شما حتماً بیشتر از من میدانید که
آنها با عوامل ناآگاه و غافلِ خودشان در مدارس چه کارهایی میکنند. جوانِ
هشیارِ مؤمن و متدیّنِ امروز، در مقابل این توطئهها بیدار است و آنجایی
که نشانه حضور و سرانگشت دشمن را ببیند، او را در زیر پای خودش لگد و له
میکند.
به برادران و خواهران و عزیزان امور تربیتی عرض میکنم: همه تلاش شما باید
این باشد که جوان مسلمان و مؤمن و بیدار تربیت کنید. رحمت خدا بر شهید
رجایی و شهید باهنر که این نهال را در زمین آموزش و پرورش نشاندند.
خوشبختانه امروز آموزش و پرورش از مدیریّت خوب و مؤمنی برخوردار است و به
این مسائل اهمیت داده میشود. البته عدّهای کار شکنی میکنند؛ این را ما
میبینیم و غافل نیستیم. همّت شما عزیزان امور تربیتی در درجه اوّل این باشد
که جوان را مؤمن، آگاه، روشنبین در مسائل دینی و پایبند به معارف و عمل
اسلامی بار بیاورید. آینده کشور اینگونه تأمین خواهد شد. وسوسه دشمنان
برای ایجاد تشکیک در اعتقادات جوانان را، زمزمهی خصمانه به حساب آورید و
نگذارید در کارشان موفّق شوند. سرگرم کردن جوانان به چیزهایی که جوانان
دنیا پیش از جوانان ما به آنها سرگرم شدند و امروز تاوانش را پس میدهند،
کمک به نسل جوان این کشور نیست. عدّهای سعی میکنند جوان ایرانی را با
بهانههای گوناگون، به سمت مسائل سرگرم کننده، موسیقیهای مضر، سرگرمیهای
جنسی و از این قبیل سوق دهند. این همان لجنزاری است که جوان غربی و جوان
امریکایی و اروپایی را در خودش غرق میکند؛ این چیز تقلید کردنیای نیست. در
مقابل این بایستید.
به شما عزیزان انجمنهای اسلامی هم عرض میکنم: هر کدام از شما یک نیرو از
نیروهای اسلامید؛ خودتان را نگه دارید، بسازید و رشد دهید؛ برای ورود در
دانشگاه یا حوزه و بعد ورود در میدان کار و میدان اجتماع در نظام جمهوری
اسلامی آماده کنید تا بتوانید مثل نورافکنی بدرخشید. هر مجموعه انجمن
اسلامی در هر کجای این کشور، یک سنگر است. دانشآموز دبیرستان باید بتواند
در این سنگر قرار گیرد تاکید و حمله دشمن را خنثی کند. این یک سنگر فرهنگی و
فکری است؛ سنگری است که سلاح در آن، سلاح دین و تدبیر و علم و فکر و فرهنگ
است. اگر این سنگرها مستحکم باشد، دشمن نه در حمله نظامی، نه در حمله
اقتصادی، نه در حمله سیاسی و نه در خطرناکترین این حملهها - یعنی حمله
فرهنگی - توفیقی در این کشور به دست نخواهد آورد. تا امروز هم ناموفقیتها و
شکستهای دشمن، به خاطر حضور همین جوانان مؤمن و خوب در عرصههای مختلف
بوده؛ بعد از این هم همینطور خواهد بود و روز به روز هم باید گسترش پیدا
کند. تک تک شما و تک تک دانشآموزان تصمیم بگیرند آن چنان خودشان را بسازند
که آن روزی که وارد دانشگاه یا حوزه شدند یا به هر نقطه و مرکزی منتقل
شدند، در آنجا چراغی باشند تا دیگران را راهنمایی کنند. خدای متعال از
زبان مؤمنین میفرماید: «واجعلنا للمتّقین اماما».(۱) هر انسانی باید این
صلاحیت را در خودش به وجود آورد که در هر نقطهای که هست، دیگران بتوانند
به او اقتدا کنند؛ نه فقط اقتدای در نماز جماعت، بلکه اقتدای در عمل،
اقتدای در فکر، اقتدای در رفتار. امروز بحمدالله فضا برای این کار آماده
است. علیرغم دشمنیها و خباثتهایی که در عرصه فرهنگی و سیاسی در کشور از
سوی دشمنان داخلی و خارجی صورت میگیرد، بحمدالله فضا، فضای دین، فضای
انقلاب و فضای اسلام است؛ و این بر اثر نورانیت شما جوانان است.
از خدای متعال میخواهم که همه شما را مشمول توجّهات حضرت بقیةالله
ارواحنافداه قرار دهد. من شک ندارم که بسیاری از شما جوانان، مورد نظر و
منظور دید مقدّس ولىّعصر ارواحنافداه هستید. میدانم که دلهای پاک شما مورد
توجّه آن بزرگوار است. انشاءالله آن فرزند فاطمه و آن عبد صالح الهی برای
شما دعا کند و دعای آن بزرگوار در حقّ همه مستجاب خواهد بود. امیدواریم
انشاءالله خداوند روح مطهّر امام بزرگوار و ارواح مطهر شهیدان را از همه
ما خشنود و راضی فرماید.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
۱) فرقان: ۷۴